۱- دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران ۲- دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال (نویسنده مسئول). ، Afsanehedrisi@yahoo.com ۳- استاد گروه توسعه و سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده: (۴۰۶۵ مشاهده)
بهزیستی و رفاه یکی از اهداف انسانی همه مکاتب اقتصادی است. از آنجاییکه در اسلام تأکید بر فطرت انسانی است، کیفیت زندگی نمیتواند خارج از اهداف اقتصاد اسلامی تلقی شود. حیات، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است. داشتن زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست. کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم رفاه در جامعه و انسان بهعنوان زیربنای توسعه در نظر گرفته
میشود. در این مقاله بهدنبال یافتن پاسخی برای این مسأله هستیم که احساس محرومیت نسبی چه رابطهای با کیفیت زندگی افراد دارد. جمعیت آماری این پژوهشرا افراد 18سال به بالا که در سال1400در شهر تهران ایران ساکن بوده تشکیل دادهاند. روش تحقیق پیمایشی و اطّلاعات با تکنیک مصاحبه رودررو در قالب پرسشنامه، گردآوری شده است. حجم نمونه 404نفر و نمونهها به روش نمونهگیری احتمالی تصادفی بلوکبندی شهری از بین پنج منطقه (شمال، جنوب، شرق، غرب، مرکز) انتخاب شدهاند. برای داوری در باب فرضیات، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که: با افزایش احساس محرومیت نسبی شهروندان، کیفیت زندگی کاهش مییابد و بالعکس. با این بیان که با افزایش احساس محرومیت نسبی ابتدا کیفیت زندگی بهشدت کاهش
مییابد و سپس از شدت نزولی بودن آن کاسته میگردد. نکته حائز اهمیت در این پژوهش این است که واحدهای ابتدایی افزایش احساس محرومیت نسبی اثر بیشتری بر کاهش کیفیت زندگی دارد. که به احتمال زیاد دلیل آن پذیرش احساس نابرابری توسط مردم و درونی کردن آنها در گذر زمان باشد.
Fenderesi L S, Edrisi A, Musai M. Investigating the relationship between the relative deprivation feelings and the quality of life with an Islamic approach (Case Study: Tehran Citizens). mieaoi 2021; 10 (36) : 10 URL: http://mieaoi.ir/article-1-1130-fa.html
فندرسی لیلا السادات، ادریسی افسانه، موسائی میثم. مطالعه رابطه احساس محرومیت نسبی و کیفیت زندگی با رویکرد اسلامی (مطالعه موردی: شهروندان تهرانی). نشریه اقتصاد و بانکداری اسلامي. ۱۴۰۰; ۱۰ (۳۶) :۲۴۷-۲۹۴