مالیات در طول تاریخ مهمترین منبع درآمد دولتها بوده و موارد مصرف آن تأمین هزینه جنگها، پرداخت حقوق کارمندان کشوری و لشکری، انجام امور زیربنایی، تأمین اجتماعی، آموزش و سایر خدمات عمومی بوده است امروزه مالیات علاوه بر منبع درآمد دولتها، وسیلهای برای اعمال سیاست های انبساطی و انقباضی مالی از یک طرف و ابزار تحقق عدالت اقتصادی از طرف دیگر است. معیارهای زیادی در اقتصاد بخش عمومی برای ارزیابی ویژگی مالیاتها مطرح شده ولی دو تا از این معیارها بیش از بقیه دارای ارزش و اهمیت است، یکی عدالت و دیگری کارایی. در این مقاله مالیاتهایی که در اسلام آمده و یا در حوزه تمدن اسلامی بکار گرفته شده با تحلیل نصوص دینی و شواهد تاریخی از لحاظ تأثیری که بر کارایی و یا عدالت دارند بررسی شده اند. نتایج نشان میدهد مالیاتهای مذکور؛ تأمین اجتماعی، رفع فقر و تعدیل ثروت و تأمین بودجه دولت مهمترین دلایل وضع آن بوده است که برای تأمین کالاهای اساسی یا تأمین خدمات عمومی بوده است، به جز خمس که در دیدگاه شیعه با درآمد رابطه دارد و میتواند نسبت به درآمد تصاعدی باشد سایر مالیاتهای اسلامی دارای نرخ ثابت هستند و بنابراین اختلال اقتصادی ایجاد نمیکنند و کارایی را از بین نمیبرند. مالیاتهای اسلامی از گستردگی بالایی برخوردار بوده و همه بخشهای اقتصاد آن موقع را پوشش میداده و این نشان میدهد که نباید استثنا داشته باشد. در شرایط امروز ما. نکته دیگر این که مالیاتهای اسلامی، مالیاتهای مستقیم بوده که بر اصل عدالت و کارایی استوار بوده و مقدار مصرف اغلب آنها بصورت روشن بیان شده است. در جمعبندی این نکته مهم است که نهایتا سیستم مالیاتی و تأمین اجتماعی در دولت اسلامی باید هماهنگ با یک دیگر باشند. نکته دیگر این که مبانی مالیاتهای اسلامی ایجاب میکند که بر درآمدهای بادآورده باید بصورت تصاعدی باشد و بالاخره مالیاتهای اسلامی نباید ضد تولید باشد اخر اینکه معافیتهای مالیاتی گسترده فعلی پذیرفته نیست.